تجسم سبک زندگی من دروقت اضافه
تجسم سبک زندگی من دروقت اضافه

تجسم سبک زندگی من دروقت اضافه

احساس

اون خیلی بی احساسه...نه اینکه احساس نداشته باشه هاااا نه...بلکه خودش رو درگیر احساسات بقیه نمیکنه میترسه که انرژی اش رو هدر بده...نمیدونه که زندگی یعنی همین احساس ها...بخصوص برای ادمهای درجه یک...یعنی خونواده

منم همینطوری شدم...خودم رو درگیر دیگرون نمیکنم...و این خیلی بده...

*باید یاد بگیرم با گریه ها گریه کنم و با خنده ها بخندم...از ته دل!

عشق

میخوام از عشق بنویسم...تا خلق اش کنم...عشق واقعی،والبته مجازی و زمینی...عشق دو نیمه ی انسان کامل یعنی زن و مرد.

وبلاگ های زیادی هستن که مینویسن از این خاصیت اکسیر حیات و صدالبته عشق رو با وانمود کردن به عشق یکی میدونن...

عشق شناخت میخواد.رشد میخواد.تکامل میخواد

.

.

.

پ.ن:طرف مارموز و دوبهم زن و یک آشغال تمام عیاره که رفتارهای زشتشو مایه ی افتخارش میدونه و با خوشحالی منتشر میکنه بعد از عشق ناب دم میزنه که واسم واقعا تهوع آوره!

هدف وبلاگ

پر از حرفم ...پر از نقشم...پر از آهم ...پر از راهم

میخوام بگم از همشون بدون اینکه شناخته شم...بگم که خودم به یاد داشته باشم...برای همیشه...

آغاز

شروع این وبلاگ مقارن شد با ابتدای اسپند...ماه دوست داشتنی من...چه آغاز زیبایی...

دوستت دارم دنیای جدیدم.

وقت اضافه

چیزی که همیشه بدون ردخور خوشحالم میکنه اینه که حس کنم تو وقت اضافه هستم.

وقتی که هیچ کسی نداره و من دارم.چون زودتر فکر و عمل کردم! پس زمان هم اضافه تر دارم!

اینجا اون وقت اضافه هاست که میخوام جمعشون بزنم!

و سبک زندگی ام رو تجسم و خلق کنم و اون بخشهایی که قبلا خلق شده رو به چالش بکشم.