تجسم سبک زندگی من دروقت اضافه
تجسم سبک زندگی من دروقت اضافه

تجسم سبک زندگی من دروقت اضافه

زندگی شکوهمندانه

امروز صبح حالم خیلی بهتره

انرژی حیاتی رو که لازم داشتم رو دارم و البته انگیزه ی کافی واسه انجام کارها و برنامه ریزیم

بر عکس دیروز که اولین روز از شروع برنامه هام بود و اولین استارت بعد از تعطیلات نوروزی و اولین تنهایی تا ظهر بعد از مدت مدید با جمع بودن:

دیروز حس میردم که انرژی حیاتی ام ته کشیده!انرژی که باعث میشه انسان به حیات اش ادامه بده!

انیزه ای واسه انجام ارام ندارم

تو یه مسیر بی انتها هستم بدون هیچ استراحت گاه و تشویق و ...

تنهام

و بی انگیزه

خیلی بده و تلخ!حس ادمایی که تو خونه سالمندان یا اتاق انتظار مرگ هستند!چقد بده بی کسی و تنهایی و بی خانواده بودن،بدون حس تعلق.


*البته تا حدی مقاومت اولیه ام بود در مقابل برنامه ریزی های جدیدم

و نا اشنا بودن برای میزان زمان و کیفیت کارایی که باید انجام بدم


=تصمیم گرفتم که مراقب ادمها و تنهایی شون باشم!

فکری که قبلا داشتم این بود که هرکسی مسئول زندگی خودش خوشحالی و کارها و ...خودش هستش،و نباید از دیگروون توقع داشت که بیان و ما رو خوشحال کنن،ولی الان میگم گاهی باید مراقب بعضی ادمها و تنهایی و دل هاشون باشم،فرقی نمیکنه که پیرزن همسایه باشه یا مادر بزرگ خودم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد