من هیچ دشمنی با کسی ندارم
و هیچ تناسبی هم با برچسب هایی که روم میزنن!
میدونم نباید از افعال منفی استفاده کنم و جملات جایگزینش رو به جاش بزارم ولی واقعا سخته جملات با فعل مثبت!
با "د" و "و" به خاطر همه ی چیزهایی که قبلا گفتم ازش بدم میاد و حالا چرا دوستش دارم:
چون بهم یاد داد که نسبت به خیلی چیزها که فراموش کرده بودم حساس تر بشم،مث اریب گذاشتن دمپایی حموم که اب توش جمع نشه!
یا از کلمات بد استفاده نکردن حتی به شوخی و موقع عصبانی بودن!
تو جمع خونوادگیم
تو جمع خانواده ی اینده ام